سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
متفاوت ترین وبلاگ پارسی بلاگ
خوبم شما چی ! این وبلاگ جای کسایی که حداقل خدا رو برا خداییش قبول دارن
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 15
کل بازدید : 479149
کل یادداشتها ها : 932
خبر مایه


1 2 3 4 5 >

روش جوادی: یه بار یه جایی که توی دید طرف باشه و بتونه با دو تا شلیک خودشو بهت برسونه یهو غش می کنی و ولو می شی

کف زمین.پس از چند دقیقه هذیون گفتن راجع به اینکه پسر پسر اصغر قصاب اومده خواستگاریت اما تو نمی خواهی به اون شوهر کنی/ مثلا به ضرب

آب قند به هوش می آیی و وقتی چشمت به طرف می افته یهو بغضت می ترکه و د گریه. وقتی خوب گریه هاتو کردی و پاشدی که بری طرف کلی

اصرار میکنه که برسونت.اما از اون اصرار و از تو انکار.خلاصه راه می افتی که بری اما یجوری راه می ری که مطمئن بشی طرف می تونه تا خونتون

تعقیبت کنه... تا اینجا تو کار خودتو کردی اما از اینجا به بعدش دیگه با اوس کریمه.


روش یاهو مسنجری: این روش اخیرا کاربرد زیادی پیدا کرده و عمدتا هم به خاطر اینه که لازم نیست مستقیم توی چشمای طرف

نگاه کنی و این برای آماتورها هم کمک خبلی بزرگیه.از ایکونهای گوگولی مگولی هم می تونی برای رسوندن مفهوم استفاده کنی.اما بدیشم اینه که

بعضی وقتها توی چت یه سو تفاهم هایی پیش می آد که خر بیار و باقالی بار کن!! نکته:این روش فقط وقتی کاربرد داره که مطلب بطور صریح ادا بشه

اما به علت اینکه هیچ موجود اناثی اصولا این کاره نیست پس بهتره که اصلا قیدشو زد!

روش بچه خر خونی: همون داستان جزوه و این که خودت واردی. نکته:متاسفانه از اونجایی که مجموع دو متغیر زیبایی و خر خونی در مورد دختر

جماعت همیشه یه مقدار ثابته بنابراین بهتر که روی این روش خیلی حساب نکنی!


روش خرکی: جلوی یکی از این لندکروز سیاهها بوسش می کنی که بدونه بخاطر بد بخت کردنش همه کار می کنی.

روش مذهبی خفن: چهل شب جمعه جلوی در خونتون رو جارو می کنی و آجیل مشکل گشا پخش می کنی . تو ی این مدت به هر چی امامزاده و

صاحب کرامات هست متوسل میشی و نذر می کنی که اگه حاجتت روا شد هر شب تو سقا خونه آس مم تقی یه شمع روشن کنی ...ایشالا که

حاجتتو میگیری. نکته:خواهر التماس دعا فقط انتخاب کن!

روش بچه مثبت: طرف و به یه کافی شاپ دعوت می کنیو اونجا خیلی معقول و منطقی مساله رو بهش می گی.اونم احتمالا یه فرصتی می خواد که

فکر کنه و بعدشم ایشالا که بعله رو می گه. نکته:تا حالا چیزی خنده دار تر از این شنیده بودی؟


روش عرفانی: میری لب چشمه که آب بیاری می بینی از قضا اونم انجاست.یه جوری که انگار حواست نیستپات می خوره به کوزه

طرف و کوزه خورد و خاکشیر می شه.بعد لپات گل می اندازه و با عجله کوزتو پر می کنی و میری. اینجاست که طرف با خودش فکر می کنه: اگر با من

نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی خلالصه خیالت تخت باشه که کارت درسته! نکته: این روش در طی تاریخ امتحانشو بخوبی پس داده و

بنا براین بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقدن که بحران امروز ازدواج در اثر لوله کشی شدن آب بوجود اومده .

روش لوس گری: یه دفعه یه سوسک می بینی و بنا میذاری به جیغ! آ ی جیغ نکش کی بکش.طرف هم که وضع و اینطور می بینه به هر قیمتی شده

سوسک و به دیار باقی می فرسته. حالا تو همچین تحویلش می گیری که انگار شیر شکار کرده! و بعدشم مثلا از ترس سوسک یه مدتی خودتو بهش

می چسبونی و ازش جدا نمی شی! اگه کارا تا اینجا خوب پیش بره ما بقیش تضمین شدست (نکته:برادارایه عزیزهمیشه سوسک همراتون باشه).

روش شهرستانی: یه بار با چشم گریون و تن لرزون طوری که طرف بشنفه برای دوستت درد دل می کنی که چطوری وقتی داشتی

می اومدی یه پسره ی چشم نا پاک تو رو دید زده و بهت متلک پرونده. بعدشم هقی می زنی زیر گریه. اینجاست که دیگه رگ غیرت طرف باد می کنه

و حساب یارو با کرام الکاتبینه! نکته: اگه کار به خون و خونریزی نکشه می تونی روی موفقییت حساب کنی. اما اوصولا زندگی با این آدم توصیه نمی شه.

 


  

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را ب...از کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :


سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.

دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ....

پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند...

 


  

سرپرست تیم ملی فوتبال ایران گفت: مربیان لیگ برتری و سرمربی تیم ملی باید در جلسه‌ای رو در رو با هم صحبت می‌کردند تا مشکلاتشان را برطرف کنند.

به گزارش ایسنا، سرپرست تیم ملی در مورد نشست کی‌روش و مربیان لیگ برتری اظهار کرد: از مدت‌ها قبل به دنبال این بودیم که سرمربی تیم ملی و مربیان لیگ برتر با یکدیگر ارتباط رودررو داشته باشند چرا که معتقدیم باشگاه‌های لیگ برتری بستری برای پرورش بازیکنان هستند و بازیکنانی که در باشگاه از آنها استفاده می‌شود بهتر است که در تیم ملی نیز از آنها استفاده شود. بنابراین باید مربیان لیگ برتر و سرمربی تیم ملی ایده‌هایشان را به هم نزدیک می‌کردند و برای حفظ این بازیکنان باید رو در رو با هم صحبت می‌کردند، ممکن است ابهاماتی در ذهن سرمربی تیم ملی و مربیان لیگ برتری باشد که ضرورت داشت آنها برطرف شود و در محفلی فنی با هم صحبت کنند که این اتفاق رخ داد. البته بعضی از مربیان مانند استیلی و دایی که برنامه داشتند نتوانستند بیایند و تعدادی دیگر از مربیان نیز به دلایلی در این جلسه حضور پیدا نکردند.

ترابیان در مورد حضور پیدا نکردن بعضی از مربیان در این نشست گفت: وظیفه ما این بود که این جلسه را برگزار کنیم تا دوستان صحبتهایشان را انجام دهند و بین مربیان هم‌اندیشی ایجاد شود که بعضی از مربیان مشکل داشتند و نتوانستند حضور پیدا کنند و تعداد دیگر نیز حتما ضرورتی برای حضور در این جلسه ندیدند. دوستان باید خودشان تحلیل کنند که این نشست چقدر می‌تواند برایشان مفید باشد و چقدر می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند، شاید بعضی‌ها فکر کردند که این جلسه به درد آنها نمی‌خورد.

سرپرست تیم ملی در مورد وضعیت این تیم و بازی مقابل فلسطین گفت: دیدار خوبی برابر فلسطین انجام شد. شاید بعضی‌ها بگویند که فلسطین حریف تدارکاتی مناسبی نبوده است اما ما هم چاره‌ای نداشتیم و تنها تیمی که در دسترس بود فلسطین بود. نیت کی‌روش این نیست که تیم ضعیف است یا با قدرت. کادر فنی به این نکته توجه می‌کند که در این مقطع چقدر می‌تواند از لحاظ فنی بهره‌برداری کند.

ترابیان با اشاره به تماشاگران نیز بیان کرد: از تماشاگران نیز تشکر می‌کنم که در حد توانشان توانستند برای بازی مقابل فلسطین به ورزشگاه بیایند. حتما در بازی در برابر بحرین حضور آنها را بیشتر خواهیم دید.

ترابیان درباره وضعیت اشکان دژاگه گفت: او مصدومیتی دارد که باید برطرف شود و هر زمانی که کی‌روش احساس کند وجود او برای تیم ضروری است و دژاگه نیز آمادگی لازم را داشته باشد مشکلی برای ورود به کشور و حتی پیوستن به تیم ملی در بازی‌های خارج از کشور را ندارد.

 


  

سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان با بیان اینکه باید ارتباطات بین کادر فنی این تیم و مربیان لیگ برتری بیشتر شود، گفت: هدف ما این است که در جلسات هم اندیشی به این نتیجه برسیم که چگونه تیم ملی و بازیکنان را پرورش دهیم.

به گزارش مهر، کارلوس کی‌روش در پایان نشست با مربیان لیگ برتری ضمن بیان مطلب فوق افزود: جلسه خیلی خوبی بود. ما نیاز داریم روابط و ارتباطات نزدیک‌تری با مربیان لیگ برتری برقرار کنیم و می خواهیم مربیان به ما کمک کنند و مشاوره بدهند.

وی با اشاره به اهمیت این موضوع خاطر نشان کرد: در جلسه هم اندیشی امروز مسائل کلی مطرح و در خصوص طرح و برنامه رقابت‌های لیگ برتر و کیفیت بازیکنان صحبت شد.

سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان برگزاری جلساتی از این دست را عاملی در جهت بهتر شدن ارتباط مربیان تیم ملی با مربیان باشگاهی خواند و در خصوص اینکه برخی از مربیان لیگ برتری در جلسه امروز حاضر نشدند، اظهار داشت: شاید آنها به خاطر مشکلات کاری نتوانستند در این جلسه حاضر شوند اما در جلسات آینده قطعا تعداد بیشتری از آنها خواهند آمد.

کی‌روش افزود: در این جلسه به هیچ وجه درباره فهرست تیم ملی و بازیکنانی که دعوت شده‌اند و یا اردوهایی که برگزار می شود، صحبت نشد. بیشتر در خصوص طرح و برنامه درباره آینده و توسعه زیرساخت‌های فوتبال ایران و کیفیت لیگ و بازیکنان و مسائل کلی صحبت کردیم.

وی در پاسخ به این پرسش که "آیا این جلسات در آینده ادامه خواهد داشت؟"، گفت: این جلسات در آینده به طور مستمر برگزار می شود و حتی ممکن است من با برخی از مربیان جلسات فردی داشته باشم تا با آنها بهتر و بیشتر در خصوص وضعیت تیم ملی و باشگاه‌شان تبادل اطلاعات کنیم.

سرمربی تیم ملی در پاسخ به این پرسش که آیا مشکلاتی که در گذشته برای این تیم وجود داشته، برطرف شده است، گفت: چه مشکلی؟ ما امروز در مورد بهبود روند زیر ساخت‌ها و اینکه برای ساختن تیم چه کارهایی بکنیم صحبت کردیم.

وی در پایان گفت: هدف ما این است که در این جلسات به این نتیجه برسیم که چگونه تیم ملی و بازیکنان را پرورش دهیم و در مورد طرح و برنامه و آینده تیم ملی، بهبود آن و پیشرفت بازیکنان و در نهایت زیر ساخت‌های لازم برای موفقیت بحث و بررسی کنیم.

کارلوس کی‌روش پس از این جلسه به خاطر احترام به خبرنگاران حاضر شد و به سئوالات‌شان پاسخ داد ولی اعلام کرد که تنها به سئوالاتی که در مورد این جلسه پرسیده شود پاسخ می دهد و خبرنگاران هم این شرط را قبول کردند اما متاسفانه گزارشگر برنامه ورزش و مردم با اصرار سه بار در خصوص وضعیت تیم ملی، بازی فلسطین و بحرین از سرمربی تیم ملی سئوال کرد.

سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان با احترام به وی اعلام کرد: شما بعد از ظهر سرتمرین تیم ملی حاضر شوید و من آنجا به سئوالات شما پاسخ می دهم.

وی که با اصرار چندباره این گزارشگر مواجه شد و جواب‌های یکسانش برای این گزارشگر باعث نشد که وی از سئوالش صرفنظر کند خطاب به این گزارشگر گفت: تو در آشپزخانه فرق بین مرغ و تخم مرغ را می دانی؟!

در پایان خبرنگاران از "کارلوس کی‌روش" به خاطر احترامی که برای‌شان قائل شد و به سئوالات‌شان پاسخ داد تشکر کردند.

 


  

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس‌ از توقیف کامیونی‌ حامل اسلحه ساچمه‌ای که برای ایجاد ناامنی به کشور وارد شده بود، خبر داد.

به گزارش خبرگزاری فارس حجت‌الاسلام و المسلمین حسین ابراهیمی صبح امروز در جمع مردم بیرجند با تاکید بر هوشیاری مردم نسبت به وقایع و ترفندهای دشمن اظهار داشت: طی روزهای اخیر کامیونی حامل تفنگ ساچمه‌ای وارد کشور شد که با هوشیاری عوامل امنیتی کشف و نقشه دشمن خنثی شد.
وی ادامه داد: بررسی‌ها حکایت از این دارد که این محموله قرار بوده در شهرهای بزرگ به ویژه تهران توزیع شود تا دوربین‌های نصب شده در شهرها را هدف قرار دهد و از کار بیندازند.
رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در فتنه 88 و حوادث انتخابات بسیاری از نقشه‌ها با همین دوربین‌ها شناسایی و خنثی شدند، گفت: دشمن برای اینکه در انتخابات پیش‌رو نیز دست به ناامنی بزند و از چشم ماموران پنهان بمانند اقدام به ورود تفنگ ساچمه‌ای کرده تا دوربین‌های کلان‌شهرها به ویژه تهران را از کار بیندازند.

 


  

دقایقی پیش رییس‌جمهور در ادامه برنامه‌های سومین روز از سفر خود به استان همدان، به طور سرزده در روستای باشقورتران حضور یافت.

به گزارش ایسنا، دکتر محمود احمدی‌نژاد دقایقی پیش وارد روستای باشقورتران از توابع شهرستان کبودرآهنگ شد و با حضور در جمع مردم این روستا، پس از دیدار با آن‌ها به گفت‌وگو پرداخت.

بر اساس این گزارش، این روستا دارای حدود 50 خانوار است.

مردم این روستا در بدو ورود رییس جمهور با شعارهای "صل الله محمد یاور رهبر آمد"، "رییس‌جمهور تشکر تشکر"، "یاور محرومین تشکر تشکر" از وی استقبال کردند.

 


  

احمد پورمخبر نابازیگر مسن سینمای ایران که به واسطه رضا عطاران وارد عرصه تلویزیون شده و مدتی بعد از آن نیز به سینما پیوست به تازگی در گفتگویی اطلاعات جالبی درباره زندگی اش ارائه داد. بخشهایی از گفته های پورمخبر را در ادامه میخوانید:

حقوقم بین 10 تا 20 میلیون تومان بوده است
بیشترین حقوقی که برای بازی در یک کار سینمایی گرفته ام زیر 20 میلیون تومان بوده است؛ حقوقم عموما بین 10 تا 20 میلیون تومان متغیر بوده است و اصلا نمیدانم این شایعاتی که درباره دستمزد 100 میلیونی من رواج یافته از کجا آمده است!

عطاران اصلا هیز نیست!
بهترین فیلمی که در آن بازی کرده ام «خروس جنگی» بوده است شاید به خاطر حضور رضا عطاران در این کار. عطاران را خیلی دوست دارم و همیشه دوست داشته ام با او همکاری کنم. عطاران از آن بازیگرانی است که چشم پاک است و اصلا هیز نیست!

عباس قادری باجناقی است که فامیل نمیشود
عباس قادری(خواننده کوچه بازاری) باجناق من است اما به هر حال باجناق فامیل نمیشود چراکه میان دو باجناق هیچ ارتباط خونی وجود ندارد.

مدتی معلمی کردم
تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده ام و مدتی را به عنوان معلم کلاس سوم دبستان مشغول کار بودم. بعد از آن به میوه فروشی روی آورده و مدتی هم در چهارراه گلوبندک گردوفروشی میکردم!

یک آلبوم موسیقی به بازار میدهم
قرار است یک آلبوم موسیقی را به بازار عرضه کنم. البته در ابتدا بنا بود که یغما گلرویی ترانه های این آلبوم را بخواند اما به دلایلی این امر محقق نشد و حالا تصمیم گرفته ام که با ترانه هایی از خودم این آلبوم را پر کنم.

دیر ازدواج کردم
من به نسبت دورانی که در آن زندگی میکردم، خیلی دیر ازدواج کردم یعنی حدودا 40 سالم بود که ازدواج کردم. اکنون چهار فرزند دارم؛ دو فرزند پسر و دو فرزند دختر! همسرم آدم بیسوادی است و بنده خدا حتی فرق صد میلیون و پنج هزار تومان را نمیداند و فکر میکند پانصد هزار تومان بیشتر از یک میلیون تومان است!!!

 


  
+ سلام


+ چه باحال هر وقت من هستم هیشکی نیست


+ چه خبرا؟


+ جاتون خالی تو کتابخانه داریم میدرسیم


+ دیروز یکی زنگ زده میگه شمارت با اسمت تو لیست شیطان پرستاست مگه میشه؟


+ بی بی سی به سیم آخر زد! تلویزیون دولتی انگلیس، برای تاثیرگذاری بر راهپیمایی 22 بهمن، پخش 24 ساعته برنامه های خود را آغاز کرده است.




+ فراخوان کروبی 10 صبح فلکه دوم صادقیه




+ چقدر لاشی ها زیاد شدن امروز میخواستم حاله یکیشونو بگیرم دسبند سبز میبندند میرن مکان


+ همت و موج اندیشه و فرهنگ آشتی رفع امتیاز شد


+ نظرتون راجع به برنامه رو به فردا چیه؟






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ